هشتم: چون همیشه زاینده رود مملو از آب باشد و کثافت ایام بی آبی مرتفع شود، تمام امتداد رودخانه و در دو ضلع آن، به هرجا که قریب دهات یا در شهر اصفهان واقع است و هم در کنار نهرهای عظیمه ای که به میان شهر منشعب هستند، آبادی ها و قهوه خانه ها و هتل های بسیار باصفا اهالی خواهند ساخت. یعنی بالطبیعه برای انتفاع خود این اصلاحات را ملتفت می شوند و اجرا خواهند نمود.
نهم: چون رودخانه همیشه مملو از آب باشد عمل حمل و نقل بعضی اجناس و ملزومات از بلوک و دهات به شهر اصفهان بسیار آسان خواهد شد. زیرا که اکنون برای حمل و نقل چوب های عظیم و درخت هایی که برای نجاری و بنایی از لنجانات و دورتر می خواهند حمل به شهر نمایند، آب رودخانه در طغیان است. این درخت ها و تیر و تخته ها را به رودخانه ریخته، بدون زحمت چهار پایان و قیمت کرایه ی حمل ونقل به شهر اصفهان در موضوع پل معروف به پل ماربانان که نزدیک دروازه ی شهر واقع است، وارد می شوند، در این موضع از آب گرفته به شهر می برند. پس هرگاه همیشه آب رودخانه وافر باشد و رود کرند به زاینده رود افزوده شود، در تمام فصول سال این حمل و نقل آسان خواهد شد. علاوه بر حمل و نقل اخشاب، حمل و نقل غلات نیز آسان خواهد شد، زیرا که قایق ها و کرجی های کوچک ساخته خواهد شد که هم غلات و اجناس مختلفه و محصولات بلوک و دهات را بر آن ها حمل کرده و به آسانی از روی آب به شهر رسانند و هم عبور و مرور مردمان نیز از راه رودخانه به دهات ممکن خواهد شد.
دهم: به واسطه ی غرس اشجار چنار و بید و توت و کبوده و ویسک و غیره در تمام امتدادات این رود عظیم یعنی از سرچشمه ی آن که دامنه ی زردکوه است تا مورچه خورت و هم در اضلاع و شعبات دیگر آن که تقریباً زیاده از صد فرسنگ می شود، مقدار فراوانی معاونت برای ازدیاد چوب های لازمه ی نجاری و بنایی و هیزم برای سوخت و غیره خواهد بود.
یازدهم: اکنون تقریباً هر سال دوهزار صندوق تریاک از اصفهان به ممالک خارجه حمل می شود. هرگاه آب زاینده رود زیاد شود و به هنگام تریاک کاری بی آبی نباشند، بالمضاف بسیار بر مقدار زراعت تریاک افزوده خواهد شد.
دوازدهم: در این چند سال که زرع تریاک در اصفهان رواج و ازدیاد پذیرفته، زرع غلات به خصوص جو و گندم نسبت به سابق بسیار نقصان یافته است. پس هرگاه آب زاینده رود به واسطه ی افزوده شدن آب کرند زیاد شود، چون اراضی لم یزرع بسیار است، این علت نقصان زرع غلات نیز مرتفع و مقدار زیادی غله از مزارع برداشته خواهد شد و به مصرف اهالی خواهد رسید و به سایر ولایات نیز که احتیاج به غله دارند حمل شده مایه ی آسایش و آبادی ممالک خواهد شد.
سیزدهم: پس از آن که آب زاینده رود فراوان و دائمی بشود، در کنار رودخانه و شعبات آن درخت توت بسیاری غرس می شود و عمل کرم ابریشم خوابانیدن و برداشت محصول ابریشم نیز در اصفهان شیاع خواهد یافت.
پس در صورتی که به عوض بستن سد اهواز آب کرند را به رودخانه ی زاینده رود داخل کنند، با اضعاف مضاعف و اسهل طرق و به مخارج بسیار کمتر باعث آبادانی و منافع دولت و زیادتی مالیات خواهد شد.
اشکالی که برای اختتام این عمل ملاحظه کرده اند سختی سنگ کوه است. چنانکه می گویند: «سنگ چخماق است». برای رفع این اشکال عرض می نماییم که در فرنگستان برای سوراخ کردن کوه ها اسباب های مختصری دارند که قیمت آن ها چندان زیاد نیست و توسط همان اسباب هر نوع سنگ سختی که باشد سوراخ می کنند و مرتفع می نمایند [...] لازم نیست که در فلان موضعی که قدیم کارکرده اند باز شروع شود، بلکه در امتداد این رشته کوه نقاط متعدده است که می توان از مواضعی که خالی از اشکالات است شروع نمود.
به خاطر دارم که مرحوم عبدالرسول خانه مهندس چندین سال قبل از این برای تعیین مخارج بریدن این کوه مأمور شده بود، مقدار مخارج را کمتر از صد هزار تومان می گفت و به هیچ وجه اظهار این گونه اشکالات و مصاعب را نمی کرد»(11).
در پایان نویسنده ی مقاله اظهار امیدواری می کند که [ظل السلطان] با تقدیم این مقاله به شاه او را ترغیب نماید آب کارون را به زاینده رود وصل نماید.
پل هایی که تعمیر شدند:

نام [ظل السلطان] در تاریخ اصفهان به بدی ذکر شده است. او را مخرب آثار و ابنیه تاریخی اصفهان گفته اند که البته نسبت بی جایی نیست. اما انصاف تاریخی حکم می کند بگوییم وی در دوره ی نخست حکمرانی خود اندک توجهی هم به تعمیر و بازسازی بعضی ابنیه از خود نشان می داد. این توجه را می توان از اخبار و روزنامه ی فرهنگ اصفهان جستجو کرد.(12) اما پل ها داستان دیگری دارند. پل مورد لزوم روزانه و بخشی از گذر شهر است که باید استوار و محکم باشد و خدمت رسانی کند. از آن گذشته پل ها همیشه در معرض آسیب سیل و طغیان آب هستند. پس اندک غفلتی می تواند پل را ویران و دولت وقت را متهم به بی کفایتی کند. این است که [ظل السلطان] چندین مرتبه به مرمت پل های اصفهان همت گماشت. یک نمونه خبر آن ها:
«از تعمیرات این اوقات تعمیر پل معروف به پل خواجو است که این پل نیز از بناهای قدیم و تماشاگه خارجه و داخله و در کمال استادی و زیبایی ساخته شده است. چند سال قبل خرابی های زیاد از حد داشت، چنانکه نزدیک به انهدام بود. در شش سال قبل از این [ظل السلطان] اهتمام طغیان آب زنده رود و امتداد سیلاب، خرابی کلی پیدا کرده بود. دستک های طرفین چشمه های پل اغلب خراب شده و سنگ هایش ریخته و بعضی پله های آن به کلی از جا کنده شده بود. بر حسب امر والا آن ها را کاملاً تعمیر نموده. سنگ های از جاکنده ی آن را از میان چشمه های پل بیرون آورده، به جای خود نصب و در کمال استحکام و خوبی خرابی های آن را اصلاح نموده اند.
پل ماربانان نیز که ده پانزده چشمه و از بناهای قدیم و معبر عمومی است که عبور و مرور مردم از آن پل بسیار زیاد است، امسال به جهت طغیان آب زنده رود چند چشمه ی آن پل خراب شده، چنان که در این اواخر از زیادتی خرابی و بیم مخاطره، چند روز عبور و مرور مردم از آنجا کم شده بود. پل مزبور را نیز بر حسب امر [ظل السلطانی] اصلاح و تعمیر نموده و اکنون عابرین و مترددین در نهایت اطمینان از آن پل آمد و شد کرده اند. [...]
از جمله ی تعمیرات هذه السنه تعمیر پل معروف به پل جویی است که ده، پانزده چشمه وارد و از کنار عمارت عالیه ی معروف به هفت دست، بر روی آب زنده رود کشیده شده است. بر بالای این پل، جوی کوچکی از سنگ ساخته اند که به هنگام احتیاج آب از یک طرف رودخانه به طرف دیگر جاری می شود. این پل نیز خراب شده و نزدیک به انهدام بود. بر حسب امر [ظل السلطانی] پل مزبور را نیز کما ینبغی مرمت کردند.»(13)
جشن هر ساله ی زاینده رود:

زاینده رود بخشی از شکوه و عظمت دربار پادشاهان و حکام مستقر در اصفهان بود. در منابع تاریخی از جشنی سخن گفته شده است که پادشاهان صفوی خصوصاً شاه عباس بر کرانه ی زاینده رود بر پا می کرد.
فیگوئرا سفیر کشور اسپانیا که در زمان شاه عباس به اصفهان آمده بود و در خلال این جشن به حضور شاه عباس بار یافت، می گوید: در آن جشن تمام اهالی شهر از هر طبقه و ملیت شرکت می کردند. آن ها لباس های مخصوصی می پوشیدند و «هر یک از شرکت کنندگان ظرفی از مس یا برنج یا روی در دست داشتند که آن را پر از آب می کردند و محتوای ظرف را با فشار به سوی دیگران می پاشیدند».(14) شاید به خاطر همین پیشینه ی تاریخی نیز [ظل السلطان] مایل بود که در جایگاه آن پادشاهان عظیم الشأن تفریحی برای خود دست و پا کند. نحوه ی جشن مذکور در عصر قاجار بدین شکل بود که هر ساله در مواقع خاص (اواخر بهار که آب رودخانه به حداکثر خود می رسید) با بستن دریاچه های پل خواجو، و جمع شدن آب پشت آن، دریاچه ای جهت قایق سواری و دیگر سرگرمی های آبی ایجاد می شد. در این زمان حکام، امرا و بزرگان دولت و نیز خارجیان مقیم اصفهان دعوت می شدند تا شاهد و بازیگر این جشن فرخنده باشند. به این ترتیب برای مردم عادی شهر نیز تفریحی در کنار رودخانه ایجاد می شد که مدتی از وقت آن ها صرف تماشای قایق سواری ها و آتش بازی های آن می گردید. این خبر روزنامه مربوط به سال 1297 می شود، زمانی که تازه پل خواجو تعمیر شده و چند قایق کوچک نیز بر لوازم جشن افزوده شده بود:
«از جمله تعمیراتی که در مدت توقف چند ساله [ظل السلطان] در اصفهان به ظهور رسیده تعمیر پل های زاینده رود است. به خصوص پل خواجو که قریب الانهدام بود. اکنون دو سال است که در کمال استحکام، تعمیرات کامله یافته است و چند کرجی با لوازم آن ساخته شده است که هر ساله به هنگام طغیان آب در اواخر بهار چند روز برای تعییش عموم اهالی، کرجی ها را در رودخانه انداخته و مردم در کمال خوبی در رودخانه سیر و گردش می کنند.
بنابراین پل به نوعی است که در زمان بنا کردن و ساختن برای بستن و جمع شدن آب، جای تخته ها گذاشته اند و چون تخته ها را می انداخته اند بحیره ی وسیعی می شده که طول آن قریب نیم فرسخ و عرض آن از سیصد الی چهارصد ذرع بوده که اکنون هم به همان قسم بسته و آب جمع می شود. امسال موسیو مکنتر، شریک کمپانی، خواهش نمود که او نیز کرجی مخصوصی بسازد. اکنون مشغول ساختن است و تا چند روز دیگر برای سیر در رودخانه حاضر می شود و چراغان و سایر لوازم تماشای عموم اهالی فراهم خواهد شد.» (15)
بالاخره چند روز بعد جشن مذکور آغاز شد و چنین تصویرهایی از آن روزنامه منعکس شده است:
«چند روز است که حسب الاشاره [ظل السلطان] صاحب منصبان سرکاری و عمّال شهر، سراپرده ها و اسباب چراغان و کرجی های معموله ی هر ساله را در کنار زاینده رود آماده کرده و اردوی بسیار باشکوهی بر پا کرده اند. کرجی ها را در رودخانه انداخته، هر روز عصر برای تماشا و گردش در رودخانه ازدحام زیاد می شود و سه شب تمام امتداد رودخانه را از دو طرف پل خواجو تا پل چوبی چراغان کرده و آتش بازی بسیار خوبی به عمل آمده.»(16)
زاینده رود بخش عظیمی از تاریخ اصفهان است. این رودخانه در هر دوره نقش زیادی در زیبایی و فضیلت شهر بر عهده داشته است. چنان که امروزه روز باید زیبایی بخشی و جذب توریست و نقش فراوان آن در رونق صنعت گردشگری را نیز بر وظایف سنگین رودخانه افزود. اکنون چند سالی است که زاینده رود در تابستان ها خشک می شود و ای کاش چنین نمی شد.