زاینده رود مادر اصفهان است
اصفهان پیدایش و حیات خود را مدیون زاینده رود است تا زاینده رود جاری باشد اصفهان وجود دارد و می بالد وقتی که زاینده رود خسک شود، اصفهان می فهمد مصیبتی باریده است. پس زاینده رود نبض حیات اصفهان است و رگ زندگی او.
در دوره قاجار در میان سفرنامه ها و کتب تاریخی تصاویر زیادی از زاینده رود یافت می شود، اما آنچه پیوستگی جدانشدنی اصفهان و زاینده رود را نشان می دهد تصویری است که ظل السلطان، حاکم اصفهان، از قحطی سهمگین سال 1288 هجری قمری به دست می دهد. اگر چه این قحطی تقریباً سراسر فلات ایران را در نوردید، اما مردم اصفهان که قرن ها آب خود را از زاینده رود یافته بودند، این بار نیز در بستر رودخانه نشسته، دل زمین را می کندند و آب می جستند.(2) تا بر این حقیقت مسلم انگشت تأکید نهاده شود که زاینده رود مادر اصفهان است. سخن شاهد عینی «به قرب صدهزار کس از اهل شهر مرده و فناء فی الله شده اند. تمام دکاکین بسته، بازارها خراب. هیچ چیز پیدا نمی شود. خودم به چشم خودم دیدم در میان رودخانه زاینده رود چاهی کنده بودند به قرب سی ذرع، آبی به زحمت می کشیدند برای مشروبات (نوشیدن) همین که دلو بالا می آمد سگ و گربه و آدم و کلاغ و گنجشک بدون ترس از یکدیگر روی هم می ریختند.(3)
چگونه زاینده رود پر آب تر شود؟
شاید همین دلبستگی شدید میان اصفهان و زاینده رود بود که از همان روزهای اول که اصهفانی در کتب جغرافیایی تاریخی خواند که زاینده رود و کارون از یک جا سرچشمه می گیرند، و نخستین آن ها یعقوبی بود که در قرن سوم بدین حقیقت اشاره کرد.(4) به فکر افتاد که به گونه ای دست زاینده رود فقیر را در دستان کارون پر آب بگذارد. کار از زمان شاه طهماسب صفوی آغاز شد و در زمان شاه عباس که اصفهان قبای پایتختی بر تن کرد، شدت یافت. نتیجه ی کار تا آن زمان ایجاد یک بریدگی به طول 300 متر، عرض 60 متر و عمق 50 متر بود.
سانسون سفیر پادشاه فرانسه که به عهد شاه سلیمان صفوی به اصفهان آمد، ضمن اشاره به خشک شدن زاینده رود در فصل تابستان می گوید «شاه نقشه ای را در نظر گرفته بود که آب کارون را، که رودخانه بزرگی است در 12 فرسنگی بالای اصفهان، و فقط کوهی آن را از زاینده رود جدا می سازد، به آن ملحق بسازد. مسیوژنه، مهندس فرانسوی نیز الحاق آن ها را بر عهده گرفت». اما پروژه با کارشکنی صدراعظم وقت، شیخ علی خان زنگنه، متوقف شد. بدین سبب که شیخ علی خان گمان می کرد در صورت پر شدن زاینده رود، دیگر محصولات او در کرمانشاه و همدان در بازار اصفهان فروش نخواهند رفت.(5)
کار در دوره صفویه بی نتیجه خاتمه یافت در دوره ی قاجار عملاً در این رابطه کاری صورت نگرفت، اما دانشمندانی چون میرزا تقی خان حکیم باشی، مدیر دانشمند روزنامه ی فرهنگ اصفهان هرگز آن را از یاد نبردند. در اوایل مشروطیت گویا مردم سده پیشنهاد کرده بودند که کار انتقال آب از سر گرفته شود و مخارج آن را دویست هزار تومان برآورد کرده بودند. ابوالحسن بزرگ امید، رئیس دارایی وقت، پیشنهاد را به تهران منعکس می کند و از سوی تهران، میلسپو مهندس آلمانی به محل فرستاده می شود. او احداث تونلی سه ذرع در سه ذرع را تجویز می نماید و مخارج آن را هفتصد هزار تومان برآورد کرد. اما با فوت این مهندس کار ناتمام ماند.(6) در دوره ی رضا شاه نیز دلسوزان و علاقه مندان به اصفهان بارها و بارها بر لزوم اجرای این طرح انگشت نهادند. کسانی مانند امیرقلی امینی مدیر روزنامه ی اخگر در مقالات متعدد دولت را به انجام آن ترغیب می نمود.(7)
بالاخره بعد از سال ها انتظار و آرزو در سال 1327 هجری شمسی کلنگ تونل کوهرنگ به زمین زده شد و به تاریخ 24 مهر 1332 ش این تونل افتتاح گردید.(8) به این وسیله یکی از خواسته های دیرپای مردم این ناحیه جامعه ی تحقق به خود پوشید. تونل دوم نیز در سال 1354 ش آغاز و در سال 1366 ش به پایان رسید. تونل سوم در سال 1360 ش آغاز شده است و اکنون بیش از 90 درصد کارهای آن به پایان رسیده است. (9)
نقش زاینده رود در حیات اقتصادی – اجتماعی اصفهان
مطلبی که در این جا ذکر خواهیم کرد مقاله ای است در روزنامه فرهنگ اصفهان که حدود 130 سال پیش، جایگاه رودخانه زاینده رود را در حیات اقتصادی و اجتماعی منطقه ی اصفهان بر می شمرد و اطلاعات ارزشمندی در این مورد به ما ارائه می دهد. ماجرا از این قرار بود که مدیر روزنامه ی فرهنگ باخبر شد که دولت قصد دارد سدی بر روی رودخانه ی کارون در اطراف اهواز بسازد و به همین دلیل یکی از کارگزاران دانشمند خود یعنی میرزا عبدالغفار نجم الملک را مأمور رفتن بدان صوب و بررسی موقعیت کرده است.(10) (گفتنی است که ساخت سد اهواز نیز از پروژه های پر سروصدا اما ناکام کشور در عهد قاجار بود) مدیر روزنامه، میرزا تقی خان حکیم باشی، با آن که خود اهل کاشان بود، اما به دلیل علاقه وافری که به اصفهان و ماندگاری آن از خود نشان می داد، در مقاله ای که در روزنامه فرهنگ به چاپ رسانید به دولت پیشنهاد کرد: خوب است به جای هزینه کردن 300 هزار تومان پولی که به بستن سد اهواز اختصاص داده است، به امر مهم انتقال آب کارون به زاینده رود بیندیشید. و برای پیشنهاد خود نیز دلایلی را ذکر نمود که در واقع اهمیت رودخانه زاینده رود را برای شهر و منطقه ی اصفهان در سیزده بند برمی شمارد. همچنین یادآور می شود که در صورت انجام این پروژه و اضافه شدن آب کارون ( کرند) به زاینده رود چه فوایدی برای منطقه حاصل می شود.
متن مقاله
«سال هاست که مکرر برای بریدن رشته ی زردکوه بختیاری و افزودن آب رودخانه ی کُرند بر رود زاینده رود اصفهان اقداماتی شده، اما به انجام نرسانیده اند. هرگاه امنای دولت قوی شوکت علیه مصارف بستن سدّ اهواز را متحمل می شوند، این مسئله بدیهی است که سوراخ کردن کوه زردکوه و آوردن آب کرند مخارجش بسیار کمتر از بستن سد اهواز است. امتیازاتی که آب کرند بر سد اهواز دارد از آن جمله فقرات ذیل است:
اول: آن که مخارج اختتام این عمل کمتر از مخارج سد اهواز است.
دوم: احداث بلاد و قصبات جدیده لازم نیست. زیرا که بیابان وسیعه ی مورچه خورت از گز تا به سو، که طول آن قریب به سیزده فرسخ می شود و عرض آن نیز به مسافات مختلفه است و خاک بسیار قابل و حاصلخیز دارد، تماماً مزروع می گردد. و در این مسافات دهکده ها و قصباتی هست که با رعیت کافی و با استعدادات لازمه اند و سوای بودن آب هیچ عایقی برای دایر کردن آن اراضی ندارند.
سوم: در امتداد این آب قصبات بسیار واقعند که اغلب خالصه ی دولت است و به واسطه ی نبودن آب همیشه رعایای آن متفرق و منافع آن ها بسیار مختصر و جزئی است و اغلب اوقات در تابستان ها آب برای محصول آن ها به اراضی ایشان نمی رسد. از آن جمله رودشتین و غیره است. که اگر آب به قدر کفایت در اوقات لازمه به آن ها رسد محصولات بی پایان از آن اراضی برداشت می شود.
چهارم: چون بسیاری از بلوک و توابع اصفهان از آب زاینده رود مشروب می شوند مانند بعضی از دهات فریدون و اغلب چهارمحال و تمام لنجانات و سده و دستگرد و غیره، پس از آن که این آب کرند ملحق به رود زاینده رود شود در سال های کم آبی که ضرر بسیار به محصول این مواضع می رسد، دیگر بی آب نخواهد ماند و از آب کرند مشروب خواهند شد.
پنجم: در سال هایی که بارندگی چندان نقصانی ندارد، باز در ایام تابستان چون آب زاینده رود را در لنجانات برای شلتوک کاری و زراعت های قرایی که به جانب علیای رودخانه واقعند می گیرند، به زراعت اطراف شهر و دهکده های متعلقه به اصفهان و قصباتی که در منتهی الیه رودخانه واقعند به هیچ وجه آب نمی رسد. ناچار باید که تمام زرّاع، زراعت صیفی خود را از آب چاه با گاو کشیده، مشروب کنند و به این واسطه زراعت آن ها کم منفعت شده و دچار مصاعب و زحمت می شوند. لیکن چون آب کرند به رود زاینده رود بیفزاید، هرگز روخانه از آب خالی نخواهد ماند.
ششم: در چند ماه تابستان رودخانه بسیار کم آب، بلکه خشک می شود و به واسطه ی اثر حرارت آفتاب به لجن های اطراف رودخانه، هوا عفونت می یابد و باعث امراض مختلفه به خصوص نوایب می شود. هرگاه آب مذکور به رودخانه بیفزاید به واسطه ی فراوانی آب این علت نیز مرتفع خواهد شد.
هفتم: به واسطه ی قلت آب زاینده رود در ایام تابستان عمل چیت سازی و قلمکارسازی نیز مختل می شود، زیرا که شبانه روز قلمکارسازان در رودخانه مشغول شست و شوی پارچه های خود هستند و ایّام کمی آب، از صنعت خود موقتاً باز می مانند و مقدار فراوانی از کسب آن ها نقصان می یابد. هرگاه این عیب نقصان آب زاینده رود مرتفع شود، البته به رونق کسب چیت سازی و قلمکارسازی نیز افزوده خواهد شد و مالیات آنها بیشتر خواهد شد.
هشتم: چون همیشه زاینده رود مملو از آب باشد و کثافت ایام بی آبی مرتفع شود، تمام امتداد رودخانه و در دو ضلع آن، به هرجا که قریب دهات یا در شهر اصفهان واقع است و هم در کنار نهرهای عظیمه ای که به میان شهر منشعب هستند، آبادی ها و قهوه خانه ها و هتل های بسیار باصفا اهالی خواهند ساخت. یعنی بالطبیعه برای انتفاع خود این اصلاحات را ملتفت می شوند و اجرا خواهند نمود.
نهم: چون رودخانه همیشه مملو از آب باشد عمل حمل و نقل بعضی اجناس و ملزومات از بلوک و دهات به شهر اصفهان بسیار آسان خواهد شد. زیرا که اکنون برای حمل و نقل چوب های عظیم و درخت هایی که برای نجاری و بنایی از لنجانات و دورتر می خواهند حمل به شهر نمایند، آب رودخانه در طغیان است. این درخت ها و تیر و تخته ها را به رودخانه ریخته، بدون زحمت چهار پایان و قیمت کرایه ی حمل ونقل به شهر اصفهان در موضوع پل معروف به پل ماربانان که نزدیک دروازه ی شهر واقع است، وارد می شوند، در این موضع از آب گرفته به شهر می برند. پس هرگاه همیشه آب رودخانه وافر باشد و رود کرند به زاینده رود افزوده شود، در تمام فصول سال این حمل و نقل آسان خواهد شد. علاوه بر حمل و نقل اخشاب، حمل و نقل غلات نیز آسان خواهد شد، زیرا که قایق ها و کرجی های کوچک ساخته خواهد شد که هم غلات و اجناس مختلفه و محصولات بلوک و دهات را بر آن ها حمل کرده و به آسانی از روی آب به شهر رسانند و هم عبور و مرور مردمان نیز از راه رودخانه به دهات ممکن خواهد شد.
دهم: به واسطه ی غرس اشجار چنار و بید و توت و کبوده و ویسک و غیره در تمام امتدادات این رود عظیم یعنی از سرچشمه ی آن که دامنه ی زردکوه است تا مورچه خورت و هم در اضلاع و شعبات دیگر آن که تقریباً زیاده از صد فرسنگ می شود، مقدار فراوانی معاونت برای ازدیاد چوب های لازمه ی نجاری و بنایی و هیزم برای سوخت و غیره خواهد بود.
یازدهم: اکنون تقریباً هر سال دوهزار صندوق تریاک از اصفهان به ممالک خارجه حمل می شود. هرگاه آب زاینده رود زیاد شود و به هنگام تریاک کاری بی آبی نباشند، بالمضاف بسیار بر مقدار زراعت تریاک افزوده خواهد شد.
دوازدهم: در این چند سال که زرع تریاک در اصفهان رواج و ازدیاد پذیرفته، زرع غلات به خصوص جو و گندم نسبت به سابق بسیار نقصان یافته است. پس هرگاه آب زاینده رود به واسطه ی افزوده شدن آب کرند زیاد شود، چون اراضی لم یزرع بسیار است، این علت نقصان زرع غلات نیز مرتفع و مقدار زیادی غله از مزارع برداشته خواهد شد و به مصرف اهالی خواهد رسید و به سایر ولایات نیز که احتیاج به غله دارند حمل شده مایه ی آسایش و آبادی ممالک خواهد شد.
سیزدهم: پس از آن که آب زاینده رود فراوان و دائمی بشود، در کنار رودخانه و شعبات آن درخت توت بسیاری غرس می شود و عمل کرم ابریشم خوابانیدن و برداشت محصول ابریشم نیز در اصفهان شیاع خواهد یافت.
پس در صورتی که به عوض بستن سد اهواز آب کرند را به رودخانه ی زاینده رود داخل کنند، با اضعاف مضاعف و اسهل طرق و به مخارج بسیار کمتر باعث آبادانی و منافع دولت و زیادتی مالیات خواهد شد.
اشکالی که برای اختتام این عمل ملاحظه کرده اند سختی سنگ کوه است. چنانکه می گویند: «سنگ چخماق است». برای رفع این اشکال عرض می نماییم که در فرنگستان برای سوراخ کردن کوه ها اسباب های مختصری دارند که قیمت آن ها چندان زیاد نیست و توسط همان اسباب هر نوع سنگ سختی که باشد سوراخ می کنند و مرتفع می نمایند [...] لازم نیست که در فلان موضعی که قدیم کارکرده اند باز شروع شود، بلکه در امتداد این رشته کوه نقاط متعدده است که می توان از مواضعی که خالی از اشکالات است شروع نمود.
به خاطر دارم که مرحوم عبدالرسول خانه مهندس چندین سال قبل از این برای تعیین مخارج بریدن این کوه مأمور شده بود، مقدار مخارج را کمتر از صد هزار تومان می گفت و به هیچ وجه اظهار این گونه اشکالات و مصاعب را نمی کرد»(11).
در پایان نویسنده ی مقاله اظهار امیدواری می کند که [ظل السلطان] با تقدیم این مقاله به شاه او را ترغیب نماید آب کارون را به زاینده رود وصل نماید.
پل هایی که تعمیر شدند:
نام [ظل السلطان] در تاریخ اصفهان به بدی ذکر شده است. او را مخرب آثار و ابنیه تاریخی اصفهان گفته اند که البته نسبت بی جایی نیست. اما انصاف تاریخی حکم می کند بگوییم وی در دوره ی نخست حکمرانی خود اندک توجهی هم به تعمیر و بازسازی بعضی ابنیه از خود نشان می داد. این توجه را می توان از اخبار و روزنامه ی فرهنگ اصفهان جستجو کرد.(12) اما پل ها داستان دیگری دارند. پل مورد لزوم روزانه و بخشی از گذر شهر است که باید استوار و محکم باشد و خدمت رسانی کند. از آن گذشته پل ها همیشه در معرض آسیب سیل و طغیان آب هستند. پس اندک غفلتی می تواند پل را ویران و دولت وقت را متهم به بی کفایتی کند. این است که [ظل السلطان] چندین مرتبه به مرمت پل های اصفهان همت گماشت. یک نمونه خبر آن ها:
«از تعمیرات این اوقات تعمیر پل معروف به پل خواجو است که این پل نیز از بناهای قدیم و تماشاگه خارجه و داخله و در کمال استادی و زیبایی ساخته شده است. چند سال قبل خرابی های زیاد از حد داشت، چنانکه نزدیک به انهدام بود. در شش سال قبل از این [ظل السلطان] اهتمام طغیان آب زنده رود و امتداد سیلاب، خرابی کلی پیدا کرده بود. دستک های طرفین چشمه های پل اغلب خراب شده و سنگ هایش ریخته و بعضی پله های آن به کلی از جا کنده شده بود. بر حسب امر والا آن ها را کاملاً تعمیر نموده. سنگ های از جاکنده ی آن را از میان چشمه های پل بیرون آورده، به جای خود نصب و در کمال استحکام و خوبی خرابی های آن را اصلاح نموده اند.
پل ماربانان نیز که ده پانزده چشمه و از بناهای قدیم و معبر عمومی است که عبور و مرور مردم از آن پل بسیار زیاد است، امسال به جهت طغیان آب زنده رود چند چشمه ی آن پل خراب شده، چنان که در این اواخر از زیادتی خرابی و بیم مخاطره، چند روز عبور و مرور مردم از آنجا کم شده بود. پل مزبور را نیز بر حسب امر [ظل السلطانی] اصلاح و تعمیر نموده و اکنون عابرین و مترددین در نهایت اطمینان از آن پل آمد و شد کرده اند. [...]
از جمله ی تعمیرات هذه السنه تعمیر پل معروف به پل جویی است که ده، پانزده چشمه وارد و از کنار عمارت عالیه ی معروف به هفت دست، بر روی آب زنده رود کشیده شده است. بر بالای این پل، جوی کوچکی از سنگ ساخته اند که به هنگام احتیاج آب از یک طرف رودخانه به طرف دیگر جاری می شود. این پل نیز خراب شده و نزدیک به انهدام بود. بر حسب امر [ظل السلطانی] پل مزبور را نیز کما ینبغی مرمت کردند.»(13)
جشن هر ساله ی زاینده رود:
زاینده رود بخشی از شکوه و عظمت دربار پادشاهان و حکام مستقر در اصفهان بود. در منابع تاریخی از جشنی سخن گفته شده است که پادشاهان صفوی خصوصاً شاه عباس بر کرانه ی زاینده رود بر پا می کرد.
فیگوئرا سفیر کشور اسپانیا که در زمان شاه عباس به اصفهان آمده بود و در خلال این جشن به حضور شاه عباس بار یافت، می گوید: در آن جشن تمام اهالی شهر از هر طبقه و ملیت شرکت می کردند. آن ها لباس های مخصوصی می پوشیدند و «هر یک از شرکت کنندگان ظرفی از مس یا برنج یا روی در دست داشتند که آن را پر از آب می کردند و محتوای ظرف را با فشار به سوی دیگران می پاشیدند».(14) شاید به خاطر همین پیشینه ی تاریخی نیز [ظل السلطان] مایل بود که در جایگاه آن پادشاهان عظیم الشأن تفریحی برای خود دست و پا کند. نحوه ی جشن مذکور در عصر قاجار بدین شکل بود که هر ساله در مواقع خاص (اواخر بهار که آب رودخانه به حداکثر خود می رسید) با بستن دریاچه های پل خواجو، و جمع شدن آب پشت آن، دریاچه ای جهت قایق سواری و دیگر سرگرمی های آبی ایجاد می شد. در این زمان حکام، امرا و بزرگان دولت و نیز خارجیان مقیم اصفهان دعوت می شدند تا شاهد و بازیگر این جشن فرخنده باشند. به این ترتیب برای مردم عادی شهر نیز تفریحی در کنار رودخانه ایجاد می شد که مدتی از وقت آن ها صرف تماشای قایق سواری ها و آتش بازی های آن می گردید. این خبر روزنامه مربوط به سال 1297 می شود، زمانی که تازه پل خواجو تعمیر شده و چند قایق کوچک نیز بر لوازم جشن افزوده شده بود:
«از جمله تعمیراتی که در مدت توقف چند ساله [ظل السلطان] در اصفهان به ظهور رسیده تعمیر پل های زاینده رود است. به خصوص پل خواجو که قریب الانهدام بود. اکنون دو سال است که در کمال استحکام، تعمیرات کامله یافته است و چند کرجی با لوازم آن ساخته شده است که هر ساله به هنگام طغیان آب در اواخر بهار چند روز برای تعییش عموم اهالی، کرجی ها را در رودخانه انداخته و مردم در کمال خوبی در رودخانه سیر و گردش می کنند.
بنابراین پل به نوعی است که در زمان بنا کردن و ساختن برای بستن و جمع شدن آب، جای تخته ها گذاشته اند و چون تخته ها را می انداخته اند بحیره ی وسیعی می شده که طول آن قریب نیم فرسخ و عرض آن از سیصد الی چهارصد ذرع بوده که اکنون هم به همان قسم بسته و آب جمع می شود. امسال موسیو مکنتر، شریک کمپانی، خواهش نمود که او نیز کرجی مخصوصی بسازد. اکنون مشغول ساختن است و تا چند روز دیگر برای سیر در رودخانه حاضر می شود و چراغان و سایر لوازم تماشای عموم اهالی فراهم خواهد شد.» (15)
بالاخره چند روز بعد جشن مذکور آغاز شد و چنین تصویرهایی از آن روزنامه منعکس شده است:
«چند روز است که حسب الاشاره [ظل السلطان] صاحب منصبان سرکاری و عمّال شهر، سراپرده ها و اسباب چراغان و کرجی های معموله ی هر ساله را در کنار زاینده رود آماده کرده و اردوی بسیار باشکوهی بر پا کرده اند. کرجی ها را در رودخانه انداخته، هر روز عصر برای تماشا و گردش در رودخانه ازدحام زیاد می شود و سه شب تمام امتداد رودخانه را از دو طرف پل خواجو تا پل چوبی چراغان کرده و آتش بازی بسیار خوبی به عمل آمده.»(16)
زاینده رود بخش عظیمی از تاریخ اصفهان است. این رودخانه در هر دوره نقش زیادی در زیبایی و فضیلت شهر بر عهده داشته است. چنان که امروزه روز باید زیبایی بخشی و جذب توریست و نقش فراوان آن در رونق صنعت گردشگری را نیز بر وظایف سنگین رودخانه افزود. اکنون چند سالی است که زاینده رود در تابستان ها خشک می شود و ای کاش چنین نمی شد.